یورونیوز

مورخ ۹۹/۸/۱۸

ساعت ۱۷:۰۵

 

برخوردهای اوّلیه روان شناسان با دین، عمدتاً منفی بوده است. بسیاری از روان تحلیلگران، تحت تأثیر نظریه فروید، دین را فعالیتی غیر منطقی، کودکانه و روان آزرده قلمداد می کردند؛ توهّمی که با طلوع علم، غروب خواهد کرد (آرژیل، 2000). برای آلیس و روان شناسانِ شناختی، هرگونه باور دینی، غیر منطقی و ناپخته است و راه رسیدن به کمال مطلوب، سلامت و خوب بودن، انکار وجود خداست (جان بزرگی، 1378 ش). رفتاری نگرها نیز با رویکردی تهاجمی به دین، آن را به عنوان فرایندی که بر اساس پاداش های داده شده به انسان، یاد گرفته شده است، تلقی می کردند (آرژیل، 2000). اگرچه در چارچوب مفاهیم و موضوعاتی که روان شناسان انسان گرا و هستی گرا به کار می بَرند، توازی و همخوانی بیشتری با ادیان مشاهده می شود، با این حال، این گروه هم اغلب تمایلی به توجّه به وجود متعالی نشان نداده اند. در واقع، بسیاری از آنها اصولًا افرادی مذهبی نبودند و به ماوراء الطبیعه، اعتقادی نداشتند (جان بزرگی، 1378 ش).

شاید بتوان این برداشت ها را- که البته کمتر هم مبتنی بر پژوهش های علمی و تجربی ارائه می شدند- حداقل جزئاً، به فلسفه های غالب در آن زمان، حرکت افراطی علوم به سمت عینی نگری و نیز نارساکنش وری های ادیان غالب (جان بزرگی، 1378 ش) در جوامعی که به عنوان مهد روان شناسی علمی شناخته می شوند، نسبت داد. علاوه بر این، بی تردید می توان ادعا کرد که این واکنش ها تا حد زیادی ناشی از تداوم واکنش های اجتماعی به تجربه تلخ حکومت کلیسا در قرون وسطا و دوران تفتیش عقاید بوده است. در این دوران، رفتار کلیسا چنان شد که دانشمندان و متفکران غربی، ناگهان و به ناچار، خود را در تقابل با کلیسا یافتند و راهی جز انکار یکسره دین نیافتند. از سوی دیگر، حملات و مواضع تند روان شناسان اوّلیه نسبت به دین و نیز این واقعیت که بسیاری از روان شناسان نسبت به دیانت خود کاملًا آسان گیر و حتّی مسامحه کار هستند (وولف، 1386 ش)، خود باعث تشدید چرخه بی اعتمادی و بدبینی کلیسا به روان شناسی می شد.

شناخت علّت رقابت میان روان شناسی و دین، چندان مشکل نیست. اگر تعارض های اوّلیه علم و دین- به طور موقّتی- با موافقت بر سر این که علوم به جهان خارجی و دین به جهان درونی می پردازد، تا حد زیادی حل شده بود، ظهور روان شناسی این توافق را آشکارا بر هم زد! روان شناسی نیز به جهان درونی می پردازد و البته سعی می کند که این کار را هم با روشی علمی انجام دهد. تقریباً تمام حیطه هایی که تا قبل از ظهور روان شناسی، قلمروهای خاص دین شناخته می شدند، توسط روان شناسی نیز مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است (آرژیل، 2000). پاسخ دادن به سؤالات مربوط به ماهیت وجود انسان، راهنمایی افرادی که با مشکل رو به رو شده اند، معنا دادن به مسیر زندگی از تولّد تا مرگ، حتی پرداختن به موضوعاتی مانند اخلاق و مسئولیت اجتماعی، همه از جمله حیطه هایی بوده که به طور سنّتی توسط دین به آنها پرداخته می شده است و اینک روان شناسی نیز مدّعی پرداختن و پاسخگویی به آنهاست (وولف، 1386 ش).

این تعارضِ تازه را چگونه باید حل کرد؟ این تعارض، پایه رقابت شدید و پایداری بین روان شناسی و دین بوده است. جالب این جاست که همین تعارض، بعدها با گذشت زمان و تعدیل نگاه های افراطی و نفی کننده، به مزیتی در پیوند دادن روان شناسی و دین مبدّل شد. پیوستگی تاریخی سنّت های دینی و آرای روان شناختی معاصر، یا چنان که استنتون جونز (1994، به نقل از وولف، 1386 ش) مدّعی است مرز مشترک دین با روان شناسی، بویژه روان شناسی بالینی، امکان رابطه ای سازنده تر و گفتگو میان دین و روان شناسی را فراهم می آورد و راه را برای تغییرات مهم در آموزش و درمان بالینی هموار می کند» (ص. 49).

از سوی دیگر، واقعیت این است که همان گونه که ویتگنشتاین (به نقل از آرژیل، 2000) نیز تصریح می کند، دین و علم (و از جمله روان شناسی) هر یک زبان و روش خاص خود را برای عمل دارند و البته طبیعی است که هر یک از این زبان ها و روش ها هم مشکلات و محدودیت های خاص خود را دارند؛ اما به هر حال، این تفاوت روش ها و زبان ها، به طور اجتناب ناپذیری زمینه ها و پتانسیل شکل گیری سوءتفاهم بین آنها را نیز به خوبی فراهم آورده و می آورد.

یونگ و روانشناسی دین

بریده ای از دیدگاه فروید به دین

گزارش آزمایش دین در آزمایشگاه

روان ,دین ,شناسی ,های ,نیز ,ها ,روان شناسی ,روان شناسان ,و دین ,آرژیل، 2000 ,و روان

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آیفون و اپل دانلود کتاب و خلاصه کتاب جزوه قاطی پاتی دخترک زلال شهر :) مسجد نائب الامام، خمینی(ره) طاها درخشان سختی گیر رزینی ○● BIG HIT NEW GIRL GROUP ●○ دلآنه تصاویر دانلود